کد مطلب:212656 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:56

اسحاق بن عمار بن حیان صیرفی کوفی
اسحاق بن عمار از اصحاب حضرت صادق و موسی بن جعفر علیهماالسلام و ثقه ای جلیل القدر است. او و برادرانش: یونس، قیس، اسماعیل، و یوسف، بیت جلیلی از شیعه



[ صفحه 85]



می باشند؛ و فرزندان برادرش: اسماعیل، علی، و بشیر از روات حدیثند. امام صادق علیه السلام هر وقت اسحاق و اسماعیل را می دید، می فرمود: «و قد یجمعهما لاقوام»، حق تعالی گاهی دنیا و آخرت را برای بعضی جمع می نماید [1] و این بدان جهت بود كه اسحاق مردی ثروتمند بود و به مردم رسیدگی می كرد. تا آنكه مال و ثروتش زیاد گشت. دربانی بر در خانه گذاشت كه مستمندان شیعه را بر گرداند.

اسحاق می گوید: همان سال به مكه مشرف شدم و بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و سلام عرض كردم. حضرت جوابم را از روی گرفتگی خاطر و سنگینی داد. گفتم: فدایت شوم، چه باعث شده كه از من گرفته هستید و چه چیز لطف شما را نسبت به من تغییر داده؟ فرمود: همان چیزی كه باعث تغییر عقیده تو درباره مؤمنین شده است.

عرض كردم: به خدا سوگند، حق آنان و حقیقت اعتقادشان را می دانم ولی از آن ترس دارم كه مشهور به انفاق شوم و بر من هجوم آورند. در جوابم فرمود: مگر نمی دانی هرگاه دو مؤمن با یكدیگر ملاقات كرده و مصافحه نماید، به میان دو انگشت آنان، صد رحمت از خدا روی می آورد كه نود و نه رحمت از آن صد رحمت، متعلق است به آن یكی كه برادر دینی خود را بیشتر دوست می دارد. اگر از فرط علاقه یكدیگر راببوسند به آنان از آسمان خطاب می شود كه گناهان شما آمرزیده شد. وقتی با هم به راز دل می نشینند ملائكه موكل بر آنان و كاتبان كرام به یكدیگر می گویند: از این دو مؤمن دورشویم، شاید با هم سخنی دارند كه خداوند نمی خواهد ما از راز دل آنان مطلع گردیم.

سخن حضرت به اینجا كه رسید، عرض كردم: ممكن است ملائكه كاتب كه سخن آنان را می شنوند دور شوند، در نتیجه گفتارشان را نشنوند و ننویسند، با اینكه خداوند می فرماید: «ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید» [2] - تلفظ نمی كند به سخنی مگر آنكه رقیب عتید (مراقب مهیا) برای ضبط آن آماده است -؟

از شنیدن سخن من حضرت صادق علیه السلام لحظه ای سر به زیر انداخت، آن گاه سر برداشته در حالی كه قطرات اشك از دیدگانش فرومی ریخت، فرمود: اسحاق! اگر ملائكه نویسنده، نشنوند و ننویسند، خداوند عالم دانا به اسرار و پنهانهاست، او می شنود و می داند. «یا اسحق خف الله كانك تراه فان شككت فی انه یراك فقد كفرت و ان تیقنت انه یراك ثم برزت له بالمعصیة فقد جعلته من اهون الناظرین علیك» -ای اسحاق! از خدا



[ صفحه 86]



چنان بترس مثل اینك او را می بینی (و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند) و اگر شك كنی كه آیا او تو را می بیند كافر شده ای و در صورتی كه یقین داشته باشی كه خدا تو را می بیند و سپس مرتكب گناه شوی پس او را از پست ترین ناظران بر خودت قرار داده ای - [3] .

نویسنده گوید: در این روایت چون امام صادق علیه السلام به اسحاق بن عمار دستور می دهد كه از خدا بترسد و او را همیشه حاضر بداند، لازم می دانم به مقداری كه با وضع كتاب متناسب باشد، راجع به خوف و اثرات آن و اینكه منشأ آن چیست بحث كنم.


[1] رجال كشي، ص 350.

[2] سوره ق، آيه 18.

[3] رجال كشي، ص 349.